جنگ جهانی دوم

جنگ جهانی دوم

به نام او
جنگ جهانی دوم

جنگ جهانی دوم

به نام او

دایناسور ها

مقدمه

خزندگان زنده با وجود آنکه فراوان می‌باشند، غالبا کوچک بوده و میان جانوران موجود نقش کوچکی دارند. در دوره مزوزوئیک که به دوره خزندگان مشهور است (تریاسیک تا کرتاسه بالایی) خزندگان مهره‌داران مسلط بوده و بخش بیشتر محلهای زیست را اشغال کرده بودند. بطوری که در نیمه صحراها و سرزمینهای مرتفع خشک در باتلاقها و مردابها و اقیانوسها انتشار داشتند. این جانوران کوچک و بزرگ بوده و درازا و وزن بعضی از آنها از فیل خیلی تجاوز می‌کرده است و از لحاظ ساختمان و عادات نیز تفاوتهای بزرگی میان آنها وجود داشته است.

 


تاریخچه

بسیاری از آنها در مقایسه با مهره‌داران کنونی شکل خاصی داشته‌اند در حالی که دیگران دارای ظاهر جالب و حرکات زیبایی بوده‌اند. ابتدایی‌ترین خزندگان آنقدر به دوزیستان اولیه شباهت داشتند که شناسایی این دو گروه از یکدیگر دشوار است. با این حال برای پیدا نمودن اصل و منشا خزندگان دلیل و شاهد باارزشی هستند. تعدادی آثار و بقایای سنگواره که قطعا خزنده می‌باشند در رسوبات پنسیلوانیا یافت شده است. خزندگان در زمان پرمین رو به ازدیاد نهادند و از لحاظ ساختمان راه زندگی شاخه‌های فراوانی پیدا کردند.

زمان تکامل خزندگان

خزندگان در انتهای آن دوره به مقیاس وسیعی جانشین دوزیستان شدند و در انتهای زمان تریاس قسمت بزرگ دسته‌های خزندگان پدیدار گشتند و در زمان ژوراسیک و کرتاسه گونه‌ها و تعداد خزندگان به اوج خود رسید و از لحاظ شکل و راه زندگی نیز گوناگونی بسیار بوجود آمد. سپس در آخر کرتاسه بیشتر ذخیره‌های خزندگان از میان رفتند. فقط 4 گروه آنها تا به امروز باقی ماندند و خزندگان بعدی اصل و منشا پستانداران را تشکیل دادند.

عامل سازگاری خزندگان اولیه

مهمترین پیشرفت تکامل خزندگان سازش و سازگاری آنها با زندگی خاکی و بیرون از آب بوده است. بوجود آمدن پوست خشک و شاخی که از بین رفتن آب بدن جلوگیری می‌کند و تولید تخمهایی که قادر به تکامل جنین در روی زمین هستند در این سازگاری نقش برجسته‌ای داشته است.

خصوصیات دایناسورها

خزندگان کوچک اولیه بدن و دم دراز و 4 اندام کوتاه و 5 انگشت داشتند. به جز شکل عمومی ویژگیهای کلی دیگر عبارتند از:

افزایش اندازه به نسبتهای بسیار بزرگ در برونتوزورها.

بوجود آمدن جوشن و سلاح دفاعی از جمله صفات پوستی و شاخها و یا خارهای سر در بعضی دینوزرها.

ساختمان سبک به منظور دویدن تند با 4 یا 2 پا در سایر دینوزرها.

سازش با پرواز بوسیله افزودن شدن درازای اندام پیشین و دم و تکامل پرده‌های پرشی پوست در پتروداکتیلها.

سازش شدید پوست با زندگی آبی به کمک پاهای بالشتک مانند و بدن دوکی شکل در ایکتیوزرها.

برای دیدن متن کامل به همراه عکس به ادامه ی مطلب مراجعه کنید

ادامه مطلب ...

دایناسور

دایناسورها، (به انگلیسی: dinosaur) گروهی از خزندگان مهره‌داری بودند که برای بیش از ۱۶۰ میلیون سال حاکم اکوسیستم‌های زمین بودند. قبل از دورهٔ تریاس (حدود ۲۳۰ میلیون سال پیش) تا آخر دوره کرتاسه (حدود ۶۵ میلیون سال پیش) بیش‌تر آن‌ها در رویداد انقراض دوران سوم کرتاسه[پ ۴] منقرض شدند.[۱]

اکتشافاتی از آرکئوپتریکس در ۱۸۶۱ نشان دهنده یک رابطه بین دایناسورها و پرندگان است. صرف نظر از حضور اثرهای فسیل شده، آرکئوپتریکس خیلی مانند کامپسوناتوس (دایناسور درنده کوچک) است.[۱]

تحقیقاتی که حدود سال ۱۹۷۰ انجام شد نشان می‌دهد دایناسور ددپایان به احتمال زیاد اجداد پرندگان هستند؛ در واقع، بسیاری از دیرین‌شناسان پرندگان را مانند دایناسورهای بازمانده درنظر می‌گیرند و اعتقاد دارند دایناسورها و پرندگان باید با هم زیر یک ردهٔ زیست‌شناسی قرار داده شوند. امروزه ۱۰۰۰۰ گونه از پرندگان به این گروه تعلق دارند.[۱]

حدوداً نیمه نخست قرن ۲۰ دانشمندان دایناسورها را حیواناتی تنبل، خنگ و خون‌سرد در نظر می‌گرفتند. با این وجود تحقیقات گسترده‌ای در سال ۱۹۷۰ انجام شد این نظریه را پشتیبانی می‌کند که آنها حیواناتی با دگرگونی‌های بدنی زیاد بودند و اغلب خود را با واکنش‌های متقابل اجتماعی تطابق می‌دادند. مدرکی از پرندگانی مربوط به دسته ددپا شدیداً این تغییر نظریه را تحت تأثیر قرار می‌دهد.[۲]

از زمانی که اولین فسیل‌های دایناسور در قرن نوزدهم شناخته شدند اسکلت آن‌ها زیبنده موزه‌ها در سراسر دنیا شده‌اند و دایناسورها یک بخش از فرهنگ جهانی شده‌اند و میان بچه‌ها و بزرگسال‌ها باقی خواهند ماند. آنها در پرفروش ترین کتاب‌ها و فیلم‌ها (مثلاً پارک ژوراسیک)، چهره بوده‌اند و اکتشافات جدید از رسانه‌ها پوشش داده می‌شوند.[۱]

بعضی اوقات به طور غیررسمی هرگونه خزندهٔ ما قبل تاریخ نظیر دیمترودون، پتروسور بالدار و ایکتیوسور آبزی، پلسیوسارو و موساسور را به دایناسور باز خوانند در حالی که در معنای دقیق کلمه هیچیک از موجودات نامبرده دایناسور نیستند.[۱]

محتویات

[ویرایش] معنی واژه

اسکلت یک آلوسور در کنار یک استگوسور

طبقه‌بندی دایناسوریا رسماً در سال ۱۸۴۲ توسط دیرین‌شناس انگلیسی ریچارد اوون[پ ۵] نامیده شده بود، که برای اشاره کردن به «تبار جدا یا از زیرراسته خزندگان سوسماری» استفاده کرد، در نتیجه در انگلستان و سراسر دنیا به رسمیت شناخته شد.[۳] این اصطلاح از کلمهٔ یونانی δεινός (دنیوس به معنی وحشت‌ناک، نیرومند یا شگفت‌انگیز) و کلمهٔ یونانی σαύρα (سورا به معنی مارمولک یا حیوان خزنده) مشتق شده‌است.[۴] با این وجود نام طبقه‌بندی اغلب به دندان، چنگال‌های و دیگر مشخصات ترسناک دایناسورها اشاره دارد، ریچارد اوون صرفاً قصد داشته به اندازه و عظمتشان برگردان کند.[۵] در زبان عامیانه انگلستان دایناسور بعضی اوقات برای شرح دادن کهنه یا ناموفق بودن یک چیزی یا شخصی، بکار گرفته می‌شود با وجود این‌که دایناسورها ۱۶۰ میلیون سال روی کرهٔ زمین حکومت می‌کردند و فراوانی و تنوع آن‌ها و تنوع وارثانشان (پرندگان) زیاد بوده‌است. این کاربرد تا موقعی که دایناسورها به عنوان موجوداتی خون‌سرد و تنبل تلقی می‌شدند متداول شد.[۶]

[ویرایش] ریخت‌شناسی

[ویرایش] دایناسورهای گیاهخوار، گوشتخوار و همه چیز خوار

بعضی از دایناسورها گوشتخوار بودند. اما بیشتر دایناسورها گیاهخوار بودند. در هر زنجیره غذایی، باید موجودات زنده بیشتری در سطح‌های پایین تر زنجیره غذایی وجود داشته باشد وگرنه انتقال انرژی غذا کافی نخواهد بود. شمار زیادی از گیاهان (تولید کنندگان یا آنها که خودبخود تغذیه می‌کنند) غذای تعداد کمتری از گیاهخواران (مصرف کنندگان اولیه نامیده می‌شوند) را تأمین می‌کنند. این گیاهخواران به وسیله تعداد کمتری از گوشتخواران (مصرف کنندگان ثانویه نامیده می‌شوند) خورده می‌شوند. برای مثال صدها جریب گیاه لازم بوده تا گروه کوچکی از تریکراتوپ‌ها تغذیه شوند. این گروه تریکراتوپ‌ها می‌توانستند غذای تنها یک تی رکس را تأمین کنند تا تی رکس به زندگیش ادامه دهد. اگر شما به انواع دایناسورها نگاه کنید، می‌بینید که ۶۵ درصد دایناسورها گیاهخوار بودند و تنها ۳۵ درصد آنها گوشتخوار بودند. اگر به فسیل‌های پیدا شده هم نگاه کنید می‌بینید که درصد گیاهخواران حتی بیش از این افزایش می‌یابد. چون که فسیل‌های زیادی از بعضی از دایناسورهای گیاهخوار پیدا شده. برای مثال بیش از صد فسیل پروتوسراتوپ‌ها پیدا شده، در حالی که در مقابل تنها چند فسیل تی رکس پیدا شده‌است.[۷]

[ویرایش] تعادل

هنگامی که در یک جامعه تعداد گوشتخواران افزایش می‌یابد، آنها تعداد بیشتر و بیشتری از گیاهخواران را می‌خورند و جمعیت گیاهخواران کاهش می‌یابد. پس برای گوشتخواران سخت تر و سخت تر می‌شود تا گیاهخوارانی پیدا کنند و بخورند و در نتیجه تعداد گوشتخواران به ناچار کاهش پیدا می‌کند. به خاطر همین جمعیت گوشتخواران و گیاهخواران در حالت تعادل نسبتاً باثباتی می‌ماند. چون که اگر جمعیت گیاهخواران کاهش یابد، جمعیت گوشتخواران را هم محدود می‌کند. تعادل مشابهی بین گیاهان و گیاهخواران نیز وجود دارد. یعنی اگر میزان گیاهان کاهش یابد تعداد گیاهخواران نیز کاهش می‌یابد.[۷]

[ویرایش] گیاهخواران

گیاهخواران معمولاً دندان‌های کند و بی نوکی دارند که برای کندن گیاهان (برگ‌ها، شاخه‌های کوچک و ...) مناسب است. همچنین بعضی‌ها دندان‌های تخت و صافی دارند که برای خرد و آسیاب کردن فیبرهای گیاهی سخت مناسب است. بسیاری از گیاهخواران هم یک کیسه لب دارند که می‌توانند برای مدتی غذا را در آن ذخیره کنند. گیاهخواران معمولاً باید نسبت به گوشتخواران حجم خیلی بزرگ تری از مواد غذایی را بخورند تا همان مقدار کالری را به دست آورند (چون که برگ‌ها، شاخه‌های کوچک و ریشه‌ها کالری کمتری دارند. گیاهخواران معمولاً دستگاه‌های گوارش بزرگ‌تری هم نسبت به گوشتخواران دارند. در بعضی از دایناسورها سنگ‌ها (که گاسترولیت نامیده می‌شود) به خرد کردن فیبرها در احشا کمک می‌کرد. بعضی از انکیلوسوروس‌ها حتی محل‌های تخمیر (مثل اتاقک‌هایی) داشتند که فیبرهای گیاهی در آنها تجزیه می‌شد. تنها راه دقیق برای فهمیدن این که کدام گیاهان را کدام دایناسوری می‌خورده، پیدا کردن بقایای معده فسیل شده یا مدفوع فسیل شده دایناسور است که در آن مواد گیاهی گوارده یافت می‌شود. اما باقی مانده‌های معده فسیل شده بی نهایت نادر پیدا می‌شود و به سختی می‌توان فهمید مدفوع پیدا شده هم مال کدام دایناسور است. با این محدودیت‌ها نوع غذای یک دایناسور را تنها می‌توان بر اساس نوع دندان‌هایی که دایناسور داشته (می توانسته مواد گیاهی سخت یا نرم را بخورد)، محلی که در آن زندگی می‌کرده (آب و هوا و محل سکونت و... آن چه بوده که معمولاً شناخته شده نیست) و این که کدام گیاهان در طول دوره زمانی ویژه‌ای در آن حوالی بودند، فهمید. احتمال دارد که در طول دوره مزوزوییک گیاهانی شامل سرخسها، سرخس‌های نخلی، دم اسبی‌ها، سرخس‌های تخم ریز، درخت معبد و خزه‌ها بیشتر وجود داشته‌اند. بنابراین دایناسورها در دوره مزوزوییک بیشتر از این گیاهان تغذیه می‌کردند.گیاهان گلدار هم در طول دوره کرتاسه تکامل پیدا کرده و به وجود آمده‌اند.[۷]

[ویرایش] گوشتخواران

گوشتخواران یا تروپودها نیاز داشتند تا راهی برای به دست آوردن گوشت پیدا کنند. دایناسورهای گوشتخوار معمولاً پاهای قوی بلندی داشتند که با استفاده از آنها می‌توانستند سریع بدوند تا شکارشان را به چنگ آورند. آنها همچنین به فک‌های قوی بزرگ و دندان‌های تیز و چنگال‌های مرگبار نیاز داشتند تا بتوانند شکارشان را پاره پاره کنند و بکشند. دید خوب، حس بویایی تیز و یک مغز بزرگ برای این که استراتژی‌های شکار را طرح ریزی کنند هم خیلی برای شکار موفق مهم بوده. بسیاری از گوشتخواران (مثل دینوینچاس، سئولوفیزیس و لوکیراپتیور) ممکن است به شکل گله‌ای شکار می‌کرده‌اند. به طوری که همکاری جمعی برای یک شکار خوب لازم بوده. حیواناتی که در درجه اول لاشخورند (حیواناتی که گوشت می‌خورند بدون این که خودشان حیوانی را بکشند) برای دریدن گوشت و شکستن استخوان‌ها برای به دست آوردن مغز مغذی استخوان به دندان‌های خیلی تیز و فک‌های قوی نیاز داشتند. البته بیشتر گوشتخواران اگر فرصتی دست دهد لاشخورند. بعضی از دایناسورها ماهی خوار بودند که شامل باریولینکس و ساچومیماس می‌شوند. بعضی از دایناسورها ممکن است حتی همنوع خوار بوده‌اند و همنوع خودشان را می‌خورده‌اند.[۷]

[ویرایش] جانوران همه چیزخوار

تنها چند دایناسور شناخته شده همه چیزخوار بوده‌اند (یعنی هم گیاهان و هم جانوران را می‌خورده‌اند). بعضی مثال‌ها از همه چیزخوارها ارنیتومیماس و اویرپتور هستند که گیاهان، تخم‌ها، حشرات و... را می‌خوردند. همچنین بیشتر گیاهخواران، همه چیزخوار اتفاقی بودند. چون که موقعی که گیاهان را می‌خوردند تعداد خیلی زیادی از حشرات و جانوران کوچک را هم می‌بلعیدند.[۷]

[ویرایش] عجیب و غریب‌ها

گالیمیماس دایناسور اورنیتومیمید بوده‌است که ذرات ریز غذای الک شده (مثل سخت پوستان ریز) را می‌خورده.یعنی با استفاده از صفحات شانه مانند در دهانش از لجن و گل و لای و آب رودها این جانداران را می‌گرفته.[۷]

[ویرایش] مطالعه تغذیه دایناسورها

راه‌های خیلی متفاوتی برای مطالعه نوع تغذیه دایناسورها وجود دارد که شامل این هاست

۱. مدفوع فسیل شده: مدفوع فسیل شده به تشخیص رفتارهای غذایی دایناسور کمک می‌کند. اخیراً در کانادا یک مدفوع بزرگ پیدا شده که شاید به یک تی رکس تعلق داشته باشد. مدفوع، استخوان‌های خرد شده در خود دارد که نشان می‌دهد که تی رکس استخوان‌های شکارش را خرد می‌کرده و همه چیزها را کامل نمی‌بلعیده.

۲. مواد فسیل شده داخل معده: این مواد خیلی به ندرت پیدا می‌شود. اما بعضی چیزها پیدا می‌شوند. از جمله محتوای معده یک باریولینکس که موجوداتی در مقیاس ماهی و سینوسوروپتریکس، یک دایناسور پرنده مانند در خود دارد. این دایناسور تنها دایناسوری است که معده اش بخش‌های بدن یک پستاندار کوچک ناشناخته را در خود دارد.

۲. دندان‌ها: ساختمان دندان یک دایناسور هم به ما می‌گوید که دایناسور چه غذایی می‌خورده. گوشتخواران به دندان‌های تیز برای دریدن و فروکردن یا به دندان‌های قوی برای خرد کردن جانوران نیاز داشته‌اند. گیاهخواران دندان‌هایی داشته‌اند که با آنها می‌توانسته‌اند برگ‌ها و شاخه‌های کوچک را بکنند و بجوند.

۳. گاسترولیت‌ها: سنگ‌های گیزارد (که به گوارش یاری می‌رساند) همراه با فسیل‌های بعضی از دایناسورها پیدا شده‌اند. این سنگ‌ها اطلاعاتی درباره تغذیه دایناسورها می‌دهند.

۴. قطر شکم: اندازه احشاء هم نشانه نوع تغذیه‌است.گیاهخواران بزرگ به مقدار زیادی کالری نیاز داشتند تا وزنشان را حفظ کنند. برای به دست آوردن انرژی بسیار زیاد از مواد گیاهی، باید مقدار خیلی زیادی از گیاهان را می‌گواردند. برای این کار باید دستگاه گوارشی بزرگی در بدنشان وجود می‌داشته.[۷]

[ویرایش] چند نوع دایناسور

1.تیرانوزروسرکس:ازترپوداها یا دایناسور های چهار پا بود. 2.دیپلودوکوس:از سوروپودها یا دایناسور های پا سوسماری بود. 3.ترای سراتوپس:ازجمله دایناسور های شاخ دار بود. 4.استگوزروس: جانوری با پشت برآمده و سقف شیروانی بود.

[ویرایش] رفتارشناسی

بازسازی چگونگی رفتار دایناسورها معمولاً بر اساس فسیل‌های یافته شده، محیط زیست، شبیه‌سازی‌های بیومکانیکی که توسط رایانه انجام می‌گیرند و نیز مقایسه با گونه‌های مدرن صورت می‌گیرد. بنابراین بسیاری از نظریه‌های کنونی در رابطه با رفتارشناسی دایناسورها براساس فرضیه‌هایی است که ممکن است برای مدتی طولانی موضوعی برای مباحثه و انتقاد باقی بمانند. با این وجود، گمان می‌رود که بعضی رفتارها که در برخی سوسمارها و پرندگان (که بیش‌ترین خویشاوندی را نسبت به دایناسورها دارند) مشترک است، در دایناسورها نیز رواج داشته‌است.[۸]

[ویرایش] گله

اولین اثبات زندگی گله‌ای دایناسورها در سال ۱۸۷۸ در بلژیک رخ داد. به نظر می‌رسید ۳۱ ایگوانودون در یک فروریزی زمین فرورفته و غرق شده باشند. سپس مرگ‌هایی توده‌ای در چند جایگاه دیگر نیز کشف شد.
بر اساس این کشفیات و نیز فسیل‌هایی یافته شده، دانش‌مندان به این نتیجه رسیدند که زندگی گروهی در بسیاری از گونه‌های دایناسور رایج بوده‌است.[۸]

[ویرایش] لانه‌سازی

کشف لانه‌های مایاسور‌ها[پ ۶] در مونتانا در سال ۱۹۷۸ نشان داد که مراقبت از نوزادان در راستهٔ پرنده‌پایان[پ ۷] فقط تا زمان باز شدن تخم‌ها نیست.[۹] شواهد دیگری نشان می‌دادند که چنین رفتاری در بعضی دایناسورهای دوران کرتاسه نیز همچون سالتازوروس[پ ۸] وجود داشت و آن‌ها همچون پنگوئن‌ها کلنی‌های عظیمی برای لانه‌سازی تشکیل می‌دادند.[۱۰]

[ویرایش] جفت‌گیری

Centrosaurus dinosaur.png

با وجود این که دانسته‌های امروز ما در این مبحث ناچیز هستند، ولی به نظر می‌رسد شاخ‌های برخی از دایناسورها همچون ددپایان احتمالاً به علت شکنندگی خود نه به عنوان وسیلهٔ دفاع، بلکه به عوان وسیلهٔ زورآزمایی در نرها استفاده می‌شدند.[۸]

[ویرایش] طرز جابه‌جایی

با توجه به فسیل‌های یافت شده، گمان می‌رود که هیچ‌کدام از دایناسورها حفار نبود، و فقط تعداد کمی از آن‌ها می‌توانستند از درخت بالا بروند. از آن‌جا که روند تکاملی پستانداران در دورهٔ نوزیستی به پیدایش جاندارانی حفار و بالارونده انجامید، نبود شواهدی بر وجود دایناسورهایی با چنین خصوصیاتی تعجب‌برانگیز است.

درک درستی از چگونگی جابه‌جایی دایناسورها درواقع کلیدی برای مدل‌سازی از رفتار آن‌ها می‌باشد. روش بیومکانیک اطلاعات مفیدی را در اختیار ما می‌گذارد، به طور مثال می‌تواند بر اساس نیروی ماهیچه‌ها و نیروی وزن بر ساختار اسکلت سرعت حرکت جاندار را مشخص کند، و یا این که آیا ددپایان بزرگ برای جلوگیری از آسیب‌دیدگی به هنگام دنبال کردن شکار، سرعت خود را کم می‌کردند یا نه[۱۱][۱۲]

[ویرایش] جانداران هم‌دوره

هم‌زمان با دایناسورها خزنده‌هایی می‌زیستند که اغلب توسط فیلم‌ها و داستان‌ها دایناسور شناخته شده‌اند، با این حال از لحاظ علمی چنین نیست. معروف‌ترین آن‌ها عبارت اند از پتروسور‌ها و پلسیوسورها، از جمله موساسورها و ایکتیوسورها.[۱۳]

[ویرایش] تاریخچهٔ مطالعهٔ دایناسورها

موزهٔ فیلد شیکاگو

سابقهٔ شناخت دایناسورها به قرن‌ها پیش باز می‌گردد، بدون این که لزوماً به این نام شناخته شوند و یا حتی درک درستی از آن‌ها بشود.

چینی‌ها آثار و استخوان‌های یافت شدهٔ آن‌ها را به اژدها نسبت می‌دادند، درحالی که اروپاییان آن‌ها را بقایای نفیلیم یا موجوداتی غول‌آسا که در طوفان بزرگ کشته شدند می‌دانستند.

ژرژ کوویه[پ ۹]، بیولوژیست فرانسوی، در سال ۱۸۰۸ مارمولک دریایی بزرگی را توصیف می‌کرد که موساسور نام دارد.

ایگوآنودون اولین گونه‌ای بود که در سال ۱۸۲۲ توسط زمین‌شناس انگلیسی گیدئون مانتل، که متوجه تشابهاتی میان فسیل‌های آن و ایگوانای امروزی شده بود، کشف شد. اولین مقالهٔ علمی دربارهٔ دایناسورها دو سال بعد توسط ویلیام باکلند[پ ۱۰]، استاد دانشگاه آکسفورد، و در رابطه با مگالوسور که فسیل آن به تازگی در نزدیکی آکسفورد کشف شده بود، منتشر گردید.

مطالعهٔ این جانداران به زودی مورد توجه همایش‌های علمی اروپایی و آمریکایی گردید، و در سال ۱۸۴۲، دیرین‌شناس انگلیسی، ریچارد اوون واژهٔ دایناسور را اختراع کرد. او مشاهده کرد که در میان بقایای دایناسورهایی که تا آن زمان کشف شده بودند تشابهاتی وجود دارد، به همین دلیل تصمیم گرفت رده‌بندی جدیدی تهیه کند. او با کمک همسر ملکه ویکتوریا موزهٔ تاریخ طبیعی لندن را به وجود آورد تا کلکسیون ملی فسیل‌ها و بقایای دایناسورها را به نمایش بگذارد.

یکی از اولین دایناسورهایی که در آمریکا کشف شد هادروسوروس فولکی[پ ۱۱] بود که در سال ۱۸۵۸ در نیوجرسی کشف شد. این اکتشاف بسیار مهم بود، چرا که این اولین اسکلتی بود که تقریباً به طور کامل پیدا شده بود، و در ضمن نشان می‌داد که این جانور بدون شک دوپا بوده‌است. تا این زمان دانشمندان فکر می‌کردند که دایناسورها همچون مارمولک‌ها بر روی چهار پای خود راه می‌روند.

این اکتشاف ابتدای دورهٔ شکار فسیل دایناسورها در آمریکا بود، به طوری که رقابت شدید میان ادوارد درینکر کوپ[پ ۱۲] و چارلز مارش[پ ۱۳] به جنگ استخوان معروف شد. این درگیری تقریباً ۳۰ سال، تا ۱۸۷۹، سال مرگ کوپ (که تمام دارایی خود را در این راه خرج کرده بود) انجامید. به این ترتیب مارش که تحت حمایت مالی سازمان زمین‌شناسی ایالات متحده آمریکا بود از این جنگ پیروز بیرون آمد. کلکسیون کوپ امروزه در موزهٔ تاریخ طبیعی نیویورک و کلکسیون مارش در دانشگاه ییل نگاهداری می‌شوند.

از آن پس، تجسس برای کشف دایناسورها در سراسر جهان، حتی در جنوبگان وسعت یافت. امروزه آمریکای جنوبی به خصوص آرژانتین، و چین که در اعماق خاک‌های آن فسیل‌های دست‌نخورده و اسکلت‌های کاملی پیدا شده‌اند، مورد توجه خاصی قرار می‌گیرند.[۱۴]

[ویرایش] طبقه‌بندی دایناسورها

  • دایناسورها
طبقه‌بندی دایناسورها
براکیوسوروس[پ ۱۹] یک مثال از دایناسورهای سوسمارپا[پ ۲۰]
استروتیومیموس، یک دایناسور ددپا[پ ۴۶] شترمرغ مانند.
دایناسورهای پرنده‌پای[پ ۵۵] مختلف و یک دایناسور ناجوردندان[پ ۵۶]. دور چپ: کامپتوزاروس[پ ۵۷]، چپ: ایگوانودون، مرکز ضمینه: شانتونگوسور، مرکز پیش‌زمینه: دریوسوروس، راست: کاریتوسور، دور راست(کوچک): هترودونتوسور[پ ۵۸]، دور راست(بزرگ): تنونتوسور